نفت مهمترین کالای خام در اقتصاد جهانی است، بازار پیچیدهای دارد و عمدتا توسط مؤسسات مالی و غیرمالی عظیم (و نه توسط معاملهگران غیرحرفهای) مبادله میشود. به همین دلیل اثرات روانی و موجهای قیمتی در بازارهای سهام و طلا، در بازار نفت چندان قابل مشاهده نیست.
البته این به این معنی نیست که بازارهای مالی هیچ تأثیری روی بازار کالاهای خام ندارند. وضعیت بازارهای دارایی روی ترازنامه مؤسسات مبادله گر و درجه فعالیت آنها در بازار نفت تأثیرگذار است و میتوانند سطح تلاطمها و میزان خریدوفروش در بازار نفت را بهصورت غیرمستقیم تغییر دهند. اما این اثرات بهخصوص در میان و بلندمدت، روی سطح قیمت نفت خام، معنیدار نیستند. همچنین قیمت نفت خام بهعنوان ماده خام مصرفی و با قابلیت ذخیرهسازی کوتاهمدت، با قیمت طلا و سهام که دائمی هستند، قطعاً متفاوت است. قیمت نفت با توجه به تقاضای فیزیکی در کوتاه و میانمدت و متغیرهای بخش حقیقی تعیین میشود.
ممکن است حس بازار بر قیمتهای نفت تأثیر بگذارد. یعنی اینکه حس انتظار از تقاضای بالا یا پایین نفت در آینده که خود همان عرضه و تقاضای فیزیکی است، قیمت بازار را دیکته کند.
رابطه مهم دیگر، رابطه همبستگی منفی بین نفت و دلار است. این رابطه در کنار تحلیل اقتصادی مناسب میتواند در سیاستگذاری مورداستفاده قرار گیرد. این رابطه یک رابطه دوطرفه است، یعنی اینکه هم نرخ دلار میتواند روی قیمت جهانی نفت تأثیر بگذارد و هم نفت میتواند نرخ دلار را تغییر دهد. حالت سوم هم وجود دارد (مانند وضعیت اقتصاد جهانی) که میتواند روی هر دو اثر بگذارد.
از نظر بسیاری از اقتصاددانان، قویترین توجیه برای رابطه بین دلار و نفت از مسیر قیمت نفت به دلار - و نه برعکس- میگذرد. آمریکا بزرگترین واردکننده جهانی نفت خام است و در سالهای اوج، رقم واردات نفت و مشتقات نفتی این کشور به عددی معادل ۱۲ میلیون بشکه نفت خام در روز میرسد. افزایش برونزای قیمت نفت خام باعث تشدید کسری تجاری آمریکا میشود و افت قیمت دلار سریعترین مکانیسمی است که میتواند این کسری را جبران کند و وضعیت را در حال تعادل نگه دارد. این مکانیسم میتواند همبستگی منفی بین قیمت نفت و نرخ دلار را که در دادهها مشاهده میکنیم توضیح بدهد.
ولی جالب است که خود این رابطه در طول زمان در حال ضعیف شدن است. با افزایش تولید نفت شیل در آمریکا رفته رفته از واردات نفت خام این کشور کاسته شده است. اگر پیشبینیهای خوشبینانه را بپذیریم که آمریکا ممکن است به صادرکننده نفت تبدیل شود، در این صورت جهت رابطه نفت و دلار هم ممکن است تغییر کند چون افزایش قیمت نفت نهایتاً باعث کاستن از شکاف تراز تجاری آمریکا و در نتیجه تقویت دلار میشود.
حالت دیگر این است که قیمت دلار پیشرانه تغییرات قیمت نفت به دلار باشد. اگر رابطه دلار با ارزهای دیگر به دلایلی مربوط به متغیرهای اقتصاد کلان - مثلاً سیاستهای بانک مرکزی آمریکا یا بهبود چشمانداز اقتصاد آمریکا - تغییر کرده باشد، میتوان انتظار داشت که نسبت قیمت نفت خام به دلار کاهش یابد ولی این کاهش صرفاً یک کاهش صوری است. تصور کنید که نفت خام بهجای دلار با یورو یا سبدی از ارزهای جهانی معامله میشد. در این صورت تقویت یا کاهش ارزش دلار در مقابل ارز مرجع نفت تأثیری روی قیمت نسبی نفت نداشت، ولی همچنان قیمت دلاری نفت را تحتالشعاع قرار میداد.
با این منطق اگر کاهش قیمت دلاری نفت صرفا از مجرای تقویت ارزش دلار باشد، جای نگرانی کمتری برای کشورهایی مثل کشور ما که شریک تجاری عمدهای برای آمریکا نیستیم وجود دارد. چون ارزش حقیقی نفت خام (یعنی قیمت نسبی نفت در مقابل کالاهای دیگر) تغییر چندانی نداشته است و فقط قیمت آن بر اساس شاخص دلار تغییر کرده است. دلار قویتر به این معنی است که هرچند میزان دلاری که به ازای هر بشکه نفت خام دریافت میشود کمتر است ولی با یک دلار میتوان ارز یا کالاهای بیشتری خرید. بهعبارتدیگر به همان گزاره برمیگردیم که قیمت هر بشکه نفت خام با معیار سبد ارزهای جهانی تغییر چندانی نکرده است.
اگر به این چارچوب وفادار بمانیم، نرخ دلار در اقتصاد ایران بالاتر میرود، ولی نرخ ارزهای دیگر باید تغییرات کمتری داشته باشد. اگر وضعیت ارز در کشور بهجای صرف دلار بر اساس سبدی از چند ارز معتبر گزارش میشد، تغییرات قیمت نفت (در زمانهایی که به دلیل تغییر قیمت جهانی دلار تغییر میکند) تلاطمهای روانی و اقتصادی کمتری ایجاد میکرد.
جمعبندی اینکه قیمت نفت خام هم به دلیل متغیرهای حقیقی مثل عدم تعادل عرضه/تقاضا و هم به دلیل تغییرات برونزای نرخ دلار، افت میکند. اگر حالت اول اتفاق بیفتد، قیمت نسبی نفت واقعاً کم میشود و لذا قدرت خرید صادرکنندگان نفت پایین میآید. در حالت دوم قیمت نسبی نفت خام در مقابل بسیاری از محصولات دیگر (ازجمله محصولات خام) تغییر نکرده است، ولی قیمت صوری آن به دلار پایین رفته است. تفکیک این دو وضعیت متغیر تعیینکنندهای برای سیاستگذاریهای اقتصادی کشور است.